کد مطلب:314476 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:201

اباالفضل العباس مرا شفا داد
جناب مستطاب حجة الاسلام آقای سید عطاء الله احمدی اصفهانی طی نامه ای به دفتر انتشارات مكتب الحسین علیه السلام مرقوم داشته اند:

حضور محترم صدیق مكرم مؤلف گرانقدر كتاب های ارزشمند و مفید. مساعی در نشر كرامات و فضایل اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام جناب حجة الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ علی ربانی خلخالی دام عزه.

در ایام فاطمیه ی دوم عازم مشهد بودم. در مسیر اصفهان به مشهد، با شخصی آشنا شدیم. او به من گفت: این آقا كه جلو ما روی صندلی نشسته از آقا اباالفضل العباس علیه السلام شفا گرفته است. بنده رفتم از او پرسیدم و خواستم قضیه اش را نقل كرد. اشك، چشمانش را فرا گرفت و چنین گفت:

بنده معروف هستم به واحدی. اصالتا اهل شهركرد ولی ساكن اصفهان هستم و الآن بازنشسته ی بانك ملی هستم.

چند سال قبل بیماری به من عارض شد كه یكی از پاهای من به شدت سیاه شد. خیلی نگران شدم و فرزندم آمد مرا به بیمارستان برد. بعد از معاینات پزشكی دكتر نظر داد كه پایم باید قطع بشود كه سرایت به بالاتر نكند. من به پسرم گفتم: مرا منزل ببر كه شب را در خانه باشم و فردا به بیمارستان بیایم آمدم منزل، مقداری كه از شب گذشت در اتاق مخصوص خودم تنها بودم و به فكر این كه فردا چه می شود. به آقا حضرت قمر بنی هاشم اباالفضل العباس علیه السلام متوسل شدم و با صدای بلند گفتم: یا اباالفضل ادركنی، خوابم برد، در عالم خواب آقایی را دیدم نورانی با عمامه ی سبز وارد شد،



[ صفحه 428]



فرمود: از جا برخیز، ناراحت نباش و دستی بر پای من كشید. من هراسان از خواب بیدار شدم، دیدم پای من سفید شده و اثری از آن سیاهی ندارد. صبح شد، فرزندم آمد مرا به بیمارستان ببرد. گفتم: من كاری ندارم و خوب شدم، ولی برای معاینه می آیم و دكتر مرا معاینه كرد. دكتر تعجب كرد و گفت: چه كردی كه خوب شدی؟

گفتم: حضرت اباالفضل العباس علیه السلام مرا شفا داد. الآن هم چند سال می گذرد و اثری از آن در پایم وجود ندارد.